ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
برگزاری متفاوت هشتمین دوسالانه ملی مجسمه سازی در گپ و گفتی با عباس مجیدی
نمایشی از فرآیند انجام اثر
مریم سادات گوشه
خبرنگار
هشتمین دوسالانه ملی مجسمهسازی تهران قرار است 21 آذرماه امسال در پهنه رودکی به مدت ۲ ماه برگزار شود. این دوسالانه که پیشتر به خاطر مشکلاتی برگزار نشده بود، اکنون با توجه به شرایط کرونا با رعایت نکات بهداشتی در پیادهگذر استاد شهریار، فضای بیرونی تالار وحدت، طبقات و نیم طبقههای تالار وحدت برگزار خواهد شد.
دوسالانه هشتم با تکیه بر اهداف و رویکردهای خود به نمایش آثار هنرمندان در حوزههای مرتبط با مجسمهسازی، پروژههای میان رشتهای و نیز ارائه پروژههای کیوریتوری، کیوریتورال و آرشیوی میپردازد.
عباس مجیدی رئیس هیأت مدیره انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران در مورد دلایل به تعویق افتادن برگزاری این دوسالانه به «ایران» میگوید: «هر دو سال یکبار دوسالانه ملی مجسمهسازی برگزار میشود که البته با توجه به تأخیری که ما داشتیم بعد از سه سال هشتمین دوره دوسالانه برگزار خواهد شد. دلیلش هم این است که ما سال گذشته شروع کردیم و خیلی جدی و مستمر پیش میرفتیم، جریاناتی پیش آمد که آن را به تعویق انداخت. البته کرونا هم مزید بر علت شد. دوم اینکه فضای ما هم تغییر کرد. فضای ما کانتکس محور بود. این دوره از دوسالانه بنای ما بر این بود که در باغ کتاب برگزار شود و درفضای تپههای عباسآباد.»
او در ادامه در مورد مکان برگزاری این دوره از دوسالانه افزود: «قرار بود این دوره خیلی متفاوتتر از دورههای قبل برگزار شود. ما از فضای موزه بیرون کشیدیم و به فضای باز روی آوردیم. خواستیم با مخاطب تعامل بیشتری ایجاد کنیم. فرآیند انجام اثر را حتی در برخی کارها نشان دادیم که متناسب با زمینه باشد و زمینه محور باشد. با توجه به مشکلاتی که پیش آمد بخصوص شیوع کرونا باعث شد که برگزاری نمایشگاه به تعویق بیفتد و ما نتوانیم در آن فضا کار را انجام دهیم. با گزینههای مختلفی که داشتیم مثل دانشگاه تهران در نهایت به پهنه رودکی رسیدیم. الان بنا بر این است که 21 آذرماه این برنامه را در پهنه رودکی داشته باشیم. همچنان که معتقدیم برخی کارها باید در فضای بیرونی باشد. البته دغدغه ما از ابتدا هم بر این اصل بود که زمینه محور و در تعامل با مخاطب باشد.»
مجیدی در ادامه در مورد نحوه برگزاری نمایشگاه با توجه به شیوع بیماری کرونا تصریح کرد: «سعی میکنیم با فاصلهگذاری بین آثاری که در فضای تالارها هستند و یا در فضاهای بیرونی پروتکلهای بهداشتی را حفظ کنیم تا مخاطب به راحتی بتواند از نمایشگاه بازدید کند و تمهیدات را هم متناسب با زمان هر آنچه که باید باشد، انجام خواهیم داد. هم تمهیدات بهداشتی را رعایت خواهیم کرد و هم تمهیدات فرستادن افراد به شکل گروههای کوچک. در فضای عمومی قطعاً امکان بازدید راحتتر است، اما در فضای بسته با رعایت بیشترپروتکلها این بازدید صورت خواهد گرفت.»
او در مورد برنامههای این دوسالانه و نحوه برگزاریاش تصریح کرد: «ما در تالار رودکی برای اجرای یکسری برنامهها زمانبندی کرده بودیم. همزمان با برنامههای نمایشگاهمان برنامههایی در حوزه پژوهشی و سخنرانی داشتیم و در ارتباط با موضوعات مختلف هنر معاصر و مجسمهسازی معاصر افراد خاصی را دعوت و برنامهریزی کرده بودیم تا در تالار رودکی اجرا شود. اما به خاطر کرونا ناچاریم به صورت سخنرانیهای ضبط شده این کار را انجام دهیم. در عین حال برخی آثار که متناسب با باغ کتاب بود و اکنون هنرمندان با یکسری تغییرات در آثار آن را متناسب با فضای پهنه رودکی به نمایش خواهند گذاشت. در عین حال ما سعی میکنیم که مستندنگاریهایی صورت بگیرد. آنهایی که به بیینال راه یافتهاند فرآیند کارهایشان انجام خواهد شد.»
مجیدی در پایان درخصوص حمایت این دوسالانه از آثار هنرمندان افزود: «تمام تلاشمان این است که سعی خواهیم کرد با سیاستگذاریهایی که از ابتدای راه اندیشیدیم متناسب با آن پیش رویم. اگر به هر دلیلی وضعیت کرونا پیچیدهتر شود، مجبوریم تغییراتی را در خلال برنامهها داشته باشیم. کما اینکه این اتفاق چندین بار افتاد و ناچار شدیم به تعویق بیندازیم. اما از این لحظه به بعد تمام تلاشمان این است که در موعد مقرر تمام کارها با کیفیت عالی انجام شود. قبلاً هم اعلام کرده بودیم که در این دوره سعی شده از هنرمندان بیشتر حمایت شود تا آثار بیشتر دیده شود برای همین جایزه را حذف کردیم و امیدواریم نتیجه مطلوبی حاصل شود. اکنون برنامهریزی شده که کارها را تا 4 آذر ماه تحویل بگیریم و در 21 آذرماه نمایشگاه برقرار شود.»
خط خبر
دولت هلند در راستای افزایش محدودیتهای ناشی از ویروس کرونا، موزهها و سینماها را در کنار سایر مکانهای عمومی تعطیل میکند./ایسنا
سریال طنز «دیرین دیرین» با شعار «احمقانهترین سریال ایران»، پس از بررسی رفتار کاربران و ثبت آمار بازدید مخاطبان در هفته اول انتشار، رکورد ٣ میلیون و ٨٧٨ هزار و ٧٣٥ دقیقه تماشا را ثبت کرده است. این پویانمایی به کارگردانی علی درخشی و تهیهکنندگی عبدالحسین و محمد ابوالحسنی، به سراغ موضوعات و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی رفته است و محمدرضا علیمردانی دوبلور، خواننده و بازیگر با سابقه صداپیشگی ٢٣ شخصیت این سریال چون راوی، وی، قرمزانی، قهوانی، اینیوعه و... را برعهده دارد./ روابط عمومی فیلیمو
فیلم کوتاه «گاو امریکایی» به نویسندگی و کارگردانی آسمان طوسی که هماکنون در بسته «بازگشت کوتاه» سینماهای «هنر و تجربه» روی پرده رفته، موفق به کسب جایزه بهترین فیلم کوتاه دهمین جشنواره بینالمللی «آرلینگتون» در امریکا شد. /ایسنا
مستند «مادر- کودک» ساخته «آندرا تستا» برنده جایزه بهترین فیلم نیمهبلند جشنواره «هاتداکس» و نشان ویژه جشنواره «ایدفا»، در چهاردهمین دوره جشنواره بینالمللی سینماحقیقت به نمایش گذاشته میشود./ایسنا
همایون امیرزاده، رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از رفع محدودیت فعالیتهای فرهنگی و هنری و بازگشایی سالنهای سینما و تئاتر از 20 آبان تا ساعت 18 خبر داد./ ایسنا
محسن جوادی، معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در احکامی جداگانه محمود شالویی، علیرضا اسماعیلی، فرزاد ادیبی، نیکنام حسینیپور، ایوب دهقانکار، محمدحسین شهامتپور، احمد ابوالحسنی، غلامرضا شجاع، علیاکبر ابراهیمی و مهرزاد دانش را به عنوان اعضای شورای سیاستگذاری اولین دوسالانه جشنواره ملی چاپ و نشر منصوب کرد./ سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
اولین دوره کارگاه «به روایت نویسنده» با حضور پنج نویسنده زن در مؤسسه فرهنگی- آموزشی «هنر فردا» برگزار میشود. در این دوره که با هدف آشنایی شرکتکنندگان با شیوهها و تکنیکهای داستاننویسی شکل گرفته، پنج نویسنده زن از تجربیات داستاننویسیشان میگویند./ایرنا
مستند «مرز مهآلود» به کارگردانی آتبین حسینی در پنجمین جشنواره مستند جهان تورک در شهر استانبول حضور خواهد داشت./ ایسنا
مرحله اول داوری چهارمین دوره جایزه داستان تهران به پایان رسید و داستانهای راهیافته به مرحله نهایی اعلام شدند. محمد طلوعی، دبیر چهارمین دوره جایزه داستان تهران، از میان ۱۱۳۷ داستان رسیده، اسامی ۴۵ نویسنده برگزیده این مرحله را اعلام کرد. داوران مرحله نهایی جایزه، ناهید طباطبائی، بهناز علیپور گسکری و علی خدایی، مهدی یزدانیخرم و آرش صادقبیگی هستند./روابط عمومی
به مناسبت آیین تکریم و رونمایی سردیس و خیابان محمدعلی اسلامی ندوشن در تهران
آنچه از اسلامی ندوشن آموختیم...
علیاکبر جعفری ندوشن
استاد دانشگاه
انس و الفتم با گنجینه های ادب فارسی که با خوش طبعی و شورانگیزی معلم ادبیات دبیرستانمان شروع شد و بلافاصله با اشارت او به آثار شاهنامهپژوهی اسلامی ندوشن پیوند خورد، موجب شد تا علاوه بر تاریخ باستانی و ادب حماسی فارسی، با راه و رسم زندگی انسانی و مرام پالوده و عیارمندی که این نویسنده از دل شاهنامه بهدست می داد آشنا شوم؛ خردمندی، درست پیمانی، نیکنامی، آزادگی، بیآزاری و ... شاهبیت «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه» بود. حکایت تاریخی بشر در رزمگاه آزادی و اسارت، نام و ننگ، پیری و جوانی، کهنه و نو، تعقل و تعبد، تقدیر و اختیار و... را در رویارویی رستم و اسفندیار که «داستان داستانها»ی شاهنامه راوی آن بود، بازخواندم و رگههای روشنی از هویت انسان ایرانی را در سایه «سرو سایه فکن» اسلامی ندوشن بازجستم.
در «باغ سبز عشق» مولانا، رایحه دماغ پروری از گلبوتههای عشق و اشراق و عرفان، استشمام کردم که بسیاری از افتراقات خودساخته بین انسانها را در نزدم بیاعتبار کرد و قدری از مفهوم وحدت وجود و یگانگی آدمیان را در عین چندگانگی ظاهریشان، برایم آشکارساخت.
اسلامی ندوشن تأکید داشت که واقعگرایی، انسان دوستی و سخنسنجی ناقدانه و اصلاحجویانه و اعتدالگرای سعدی را که کاشف زیباییها این قومی است که از بیان نارساییهایشان نیز ابا نورزیده باید با روشنبینی و یکرنگی حافظ به هم آمیخت تا راه و رسم زندگی عملی بهدست آید.
او وجوه زیباییشناختی اشعار حافظ را از حیث موزونیت لفظ و معنی و تلذذ معنوی، چنان عیان کرد که شرار بصری و موسیقایی آن غزلهای ناب را در هنرهای دیگری چون خوشنویسی و موسیقی و... نیز بهتر درک کنیم.
بیاعتباری جهان و ناهمواری و کوتاهی عمر که برای جبرانش باید فرصتهای کوتاه عمر را مغتنم داشت نکاتی بود که از مقالات خیامی اسلامی ندوشن به دست آوردیم و در مجموع در مؤانست با آثار ادبی دکتر اسلامی دریافتم که شعر فارسی با بیش از هزار سال، ذخیره حیرتآوری که ازمعانی گوناگون در خود نهفته دارد و با موزون کردن کلام و دمیدن جان در تن لفظ، یکی از نابترین گوهرهای گشودن راز زندگی، جستن اکسیر دانایی و چیره شدن بر تاریکیهای دوران است.
اما فارغ از گلگشتی که بهواسطه آثار او در بوستان مصفای ادب فارسی داشتیم. در همین زمانهای که در ساماندهی کشور میان صاحبنظران بر سر تقدم توسعه سیاسی یا اقتصادی مناقشه پایانناپذیری بود. بارها، با او به گفتوگو در امور فرهنگی و اجتماعی نیز نشستیم و از او خواندیم و شنیدیم که تا تغییرات بنیادی در فرهنگ جامعه پدید نیاید، هیچ سامان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هم به پایداری نمیرسد.
از اینرو در درمان آسیبهای فرهنگی و اجتماعی نظیر فقر فرهنگی، بینظمی اجتماعی، آموزش عقیم، مادیگرایی، چندچهرگی، و تزلزل اخلاقی و… به اصلاح بینش شهروندان به پشتوانه منابع ذخّار فرهنگی و ادبی میاندیشیدم و در هر موقعیت و اشتغالی که یافتم، از فعالیتهای فرهنگی و ادبی غفلت نورزیدم و علاوه بر قلمزنی در حوزه فرهنگ و اجتماع دراهتمام به برگزاری رویدادهای فرهنگی و هنری، فروگذار نبودم.
عشق به ایران فرهنگی و دل سپردگی به همه غم و شادیهای این سرزمین را اسلامی ندوشن به جانم انداخت تا از سیر و سفر تا تحقیق و پژوهش در آن باز نمانم. او ایران را فراتر از یک قلمرو خاکی و فارغ از تعصبات قومی و ملی، یک دفینه پربهای تاریخ و ادب و فرهنگ میدانست که باید با بهرهگیری از دانش جدید و به اتکای پیشینه حکمتآموز خویش، راه رشد و توسعه در پیش گیرد. وی که در مواجهه سنت و مدرنیزم راه میانهای برگزیده بود، همزمان که از وادادگی فرهنگی و فرنگیمآبی انذار میداد به واپسگرایان و جزم اندیشان قومی نیز نهیب میزد که بدون توسل به دانش روز، هر حرکتی راه به بادیه سپردن است.
اسلامی ندوشن در دهههای 40 و 50 که بسیاری از روشنفکران یا جانب سرمایهداری غرب میایستادند و یا سوسیالیسم شرق را بهشت موعود خود میدیدند. در بازشناسی این مکاتب غالب زمانه به امریکا، شوروی و چین سفر کرد و سفرنامههایی نوشت که زوایای پیدا و پنهان فرهنگ غرب و شرق را روشن میکرد و حتی در رازگشایی کراهات و کرامات آنها، از نوشتن داستان و نمایشنامههایی که «افسانه و افسون» و ماهیت ابرآلود ذات و زمانهشان را آشکار میکرد، نهراسید. تألیفاتی که بیش از هر اثر علمی و پژوهشی دیگر در شناخت ماهیت و آثار این مکتبهای فکری جهان معاصر خواننده عام را بهرهمند میساخت.
تبیین و تحذیر فرهنگ عمومی ایران در قالب انتشار مقالاتی که دائماً پژواک «ایران را از یاد نبریم» و «سخنها را بشنویم» در خود داشت و نقدهای فرهنگی، اجتماعی که برآشفتگی رفتار عمومی جامعه ایرانی میرفت ضمن آگاهی از واقعیتهای اجتماعی تأملاتی جدی در جستن راه حلهای عملی اصلاح امور را پیش میآورد و مسئولیت اجتماعی شهروندان ایرانی را در ترمیم ناگواریهای فرهنگی و اجتماعی گوشزد میکرد.
اسلامی ندوشن که دانش آموخته حقوق بینالملل بود و «پیروزی آینده دموکراسی» را از توماس مان ترجمه کرده و از «ذکر مناقب حقوق بشر در جهان سوم» نیز درنگذشته بود، ضمن تبیین مبادی حقوق اساسی، آزادی و دموکراسی، دیدگاههایی آزاداندیشانه از بزرگان ادبی ایران را نیز پیش میآورد تا نشان دهد که در گنجینههای ادب ملی نیز رشحات مداراجویی و آزادی خواهی و... وجود دارد که به جهت مبانی انسانی آن میتواند در تعمیم توسعه برخی از حقوق بنیادین بشر مؤثر افتد و میگفت؛ حافظ روشن ضمیر، ششصد سال پیش سروده است؛ «مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن.... که در طریقت ما غیر از این گناهی نیست.»
از این رو شاهکارهای زبان فارسی نزد اسلامی ندوشن همواره منبع الهام عمیقترین مفاهیم زندگی بودند: «کمتر زبانی در جهان از این غنای فکری و پویش برای شناخت زندگی، مرگ و… برخوردار بوده است. زندگی چیست؟ آمدن و چندی گذراندن و در کام نیستی فرو رفتن؟ آنچه میماند، این لایههاست، تبخیر روح، احساس و انسانیت که در آثار بزرگ زبان فارسی منعکس شده است، و این توانسته یک شخصیت معنوی بسیار عمیق به این کشور ببخشد، و این در سرزمینی به نام ایران شکل گرفته و در کالبد زبان فارسی که برای ما بزرگترین سرمایه است، و ترجمان و چکیده تاریخ ما را در خود دارد.»
اذعان میکنم از نیمه دهه هفتاد تاکنون هرگاه در مراوده و همصحبتی با اسلامی ندوشن از هر دری که با او سخن گفتم، او از خزانه ادبی این سرزمین، کلام روشنتری چاشنی کلام خود میکرد که پنجرههایی نوبهنو در ذهن و ضمیر ابرآلودم میگشود و بر ایمانم در بارآوری و آفرینش فرهنگی ادبیات فارسی در سپهر اندیشگی این کشور میافزود.
در چندین نوبت او را به دیار نیاکانی خود دعوت کردم و گاهی در همسفری همسر پرمهر و شادانش شیرین بیانی، ساعاتی به هم سخنی درباره تاریخ و ادبیات این سرزمین گذراندیم. در کوچههای خاکی ندوشن با دیوارهای چینهای و کاهگلی که به تعبیر آنها بسان مویرگهای تاریخ بودند قدم زدیم و با پارهای خطوط نانوشته آثارشان آشنا شدیم. ملازمت و مؤانست با آن رند خلوت گزیده، علاوه بر آشنایی افزونتری که با آثار و آراءاش پیش میآورد از خلق و خوی و مرام استوارش نیز پرده بر میداشت. خصائل نیکویی چون؛ وقار، آزادگی، بیتکلفی، زیبایی دوستی و سلامت نفس و... که بهواسطه خویشتنداری ذاتیش در پس آثار و نوشتههایش کمتر هویدا میشد.
با اینکه عمری را با قلمی نقاد گذرانده بود، اما همواره در کمال عقلانیت جانب احتیاط، اعتدال و متانت را نگه میداشت و میگفت: «دلا معاش چنان کن که گربلغزد پای... فرشته ات به دو دوست دعا نگه دارد.» اما صراحت و یکرنگی خود را نیز در مصاف تلوثهای زمانه نمیباخت و نسبت به تعینهای مادی اعم از جاه و مقام و شهرت همواره بیاعتنا میماند تا مبادا شرف فرهنگ و قلم را چون برخی عالمان دنیادوست به غشی بیالاید.
پایبندی به مناعت طبع و استقلال فکر ونظر، از او شخصیت منزه و محترمی به دست میداد که اگر چون برخی سخنسرایان معاصر گرد خود مرید و مداح نمییافت، دشمنان شناعت پیشهای هم روبهروی خود نبیند. او با حقیقت دوستی، اصالتجویی و شبهگریزی، همواره بیمایگان چندچهره را از خود دور میداشت ولو به طعن و حسد، مغرور و متفرعنش بخوانند.
هرگز زبان و قلم به بدگویی، کینهتوزی و تحقیر دیگران نگشود و از مجیز و مداهنه هم پرهیز داشت. به نیکی جانب انصاف و اعتدال را در داوری درباره دیگران نگه میداشت. در کتاب«روزها» دهها نفری که در نیم قرن زندگی نوشت او نام و یادی یافتهاند، از مدح و ذم بیپایهای به دورند و حتی شرح احوال و اوصاف نزدیکانش نیز از هرگونه تعصب و تزیدی مصون مانده است.
افراط و تفریط را بلای این قوم میدانست و توازن و تعادل را کیمیای گمشده آنان میشناخت. علاوه بر آثار گوناگونش که جملگی گواه این مقصودند، در روابط شخصی نیز تبسم و تاثر و تأخیر و تعجیل را در هم میآمیخت و همواره آرام و ملایم سخن میگفت و با تأنی و طمأنینه قدم بر میداشت و در توجه به جسم و روان جانب هیچ یک به نفع دیگری فرو نمیگذاشت و در تمشیت امور زندگی راه میانهای پیش گرفته بود که عزت و قناعت را هم آغوش هم کند.
روزی در جستوجوی معنای زندگی در آرا و آثار اسلامی ندوشن به جستوجو نشستم به عباراتی رسیدم که حاصل دریافتهای بیآلایش اوست. از این رو نابجا ندیدم سخن آخر را با این عبارات که چکیده زندگی و دیدگاههای اوست، خاتمه دهم: «زندگی هم ساده و طبیعی است، و هم معماگونه. از این رو کل کتابهایی که در دنیا نوشته شده است، برگرد این موضوع گشته است که: زندگی چیست و چه سرانجامی دارد؟ در سراسر گیتی که بگردید، آسمان را به همین رنگ میبینید. باشندگان زمین همگی یکسان هستند. با هم مو نمیزنند. با این حال، هیچ دو تنی به هم شبیه نیستند؛ شگفتی زندگی در این است. انسان در میان موجودات هم زبونترین است و هم بزرگترین. او میداند که این عمر روزی به سر میرسد، و با همه توهمی که درباره زندگی در دنیای دیگر دارد، باز در ژرفای درون خود، نمیخواهد که از این زندگی خاکی دست بردارد، مگر آنکه دردی بزرگ ـ جسمی یا روحی ـ او را به آن آرزومند سازد. من البته از همان نوجوانی سرنوشت خود را به قلم بستم. بزرگترین شادی و توفیق خود را در نوشتن یافتم. شاید علتش آن بود که بشر در زندگی، خود را تنها و بیپناه مییابد، و از طریق گفتن و نوشتن چنین میپندارد که در دیگران پخش میشود، تنهایی خود را با دیگران در میان میگذارد، هر کسی دست به شاخهای میزند. این، برای او تسلای خاطر است. من از نوشتن چنین انتظاری داشتم. گمان میکنم همه کسانی که به نوشتن دست زدهاند، دستخوش چنین انتظاری بودهاند.»
نویسنده و کارگردان تئاتر اندیمشکی در گفتوگو با «ایران»:
تئاتر هنر پستوخانهای نیست
محسن بوالحسنی
خبرنگار
مهدی آشوغ نویسنده و کارگردان تئاتر اندیمشکی از سال 84 فعالیت مستمر تئاتری را آغاز کرد و تا امروز بیش از 15 نمایش را نویسندگی و کارگردانی کرده و چندین و چند دوره بهعنوان نویسنده و کارگردان برتر استان خوزستان معرفی شده و در سطح کشور هم جوایز بسیاری کسب کرده است. او در گفتوگو با «ایران» از دغدغههای این روزها و انتظاراتی که به عنوان یک نویسنده و کارگردان تئاتر دارد میگوید.
کمی از فعالیتهای خود پیش و پس از دوران کرونا بگویید و وضعیت تئاتر استان را از زاویه دید خودتان به عنوان یکی ازفعالان حوزه نمایش شرح بدهید...
نکته ابتدایی این است که معمولاً فصل فعالیت در تئاتر استانها با سررسید و زمان برگزاری جشنوارهها تنظیم میشود و پیش از کرونا خب طبیعتاً به فکر تولیدات جدید و حتی پیشتولید کارهای جدید بودیم که با پیش آمد کرونا متوقف شد. در تئاتر استانها دو فصل همیشه وجود دارد یکی فصل تولید برای جشنواره و دیگری فصل ارائه تولیدات جشنوارهای برای مخاطبان بومی. نیمه اول سال تولید آثار و نیمه دوم سال شرکت در جشنوارهها و اجرای آثار. این دو فصل مشترک هم نقطه ضعف و هم نقطه قوت محسوب میشوند. یکی از نقاط قوت، تولید بسیار بالای آثار در استانها خارج از بحث کیفی است که میتوان گفت تئاتر استانها در بسیاری از نمایشها به دلیل انگیزه موفقیت در جشنوارهها و دیده شدن و راهیابی گروهها به جریان اصلی تئاتر در مرکز اغلب به دنبال تولیداتی فکر شده با شیوههای نوین اجرایی هستند؛ چون انگیزه دیده شدن باعث خلاقیت میشود و نقطه ضعف بسیار مهم، ساخت و تولید آثاری است که متناسب با نیاز جامعه بومی و اقلیمی گروهها نیست و هدفشان موفقیت در جشنوارههاست و به همین دلیل برای همین ارتباط گروههای استانی با مخاطبان استانی خود خیلی کم است. با این مقدمه به نظر میرسد که این روزها، اکثر گروهها در یک سکوت مطلق و کُمای تئاتری فرو رفتهاند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم که بیشترین صدمه را هم همین گروههای نمایشی و تئاتری در حوزه فرهنگ و هنر متحمل شدهاند. اصلیترین خاصیت هنر تئاتر ارتباط مستقیم و بیواسطه با مخاطب است و این مساله از اواخر بهمن ما تا امروز با چالش جدی مواجه شده و از طرفی دیگر همین مسأله باعث شده برای بخش گستردهای از هنرمندان تئاتر که تنها از راه اجرا و تولید آثار نمایشی و شرکت در جشنوارهها ارتزاق میکنند شرایط اصلاً مناسب نیست.
به عقیده شما، چه مشکلاتی در تئاتر استانهای ما وجود دارد که کمی مسأله را نسبت به تئاتری که در شرایط عادی در تهران وجود دارد، متفاوت میکند؟
ببینید تئاتر یکی از شاخصهای مهم فرهنگی یک جامعه پیشرفته و رو به پیشرفت است و برای سنجش فرهنگ یک شهر کافی است تعداد فرهنگسراها، سینماها و سالنهای تئاترش را در نظر بگیریم و داشتن سالنهای فرهنگی یک مطالبه شهری برای شهروندان هر جامعه فرهنگدوستی است. با این همه بسیاری چون من طبق تجربه و زیست شخصی معتقدیم تئاتریها در شهرستانهای مختلف با کمبودهای بسیاری روبهرو هستند و نیازمند توجه جدی به وضعیتی که در آن به سر میبرند. طبیعی است که سالن نامناسب برای اجرا طبیعتاً ریزش مخاطب را به همراه خواهد داشت و حالا فکر کنیم یک گروه نمایشی شهرستانی با تمام مصائبd که دارد اثری را تولید میکند و نمیداند اثرش با چه شرایطی روی صحنه خواهد رفت و چه تعداد مخاطب خواهد داشت؛ دلیلش هم همانطور که به آن اشاره کردم یکی عدم در اختیار داشتن سالنهای استاندارد نمایش است. چطور میشود در این شرایط انتظار داشت که هنرمند بیاید و کسانی را پرورش بدهد که تئاتر را در استانها زنده نگه دارند و از میراثی که در اختیارشان قرار گرفته پاسداری کنند. ما بسترهای لازم را نساختهایم و انتظار داریم که هنرمند همه کارها را به تنهایی انجام دهد و هیچ حمایتی هم نداشته باشد. دنیای هنر، مزرعهای نیست که بشود خلقالساعه از آن انتظار باروری داشت و در این زمین باید بذری کاشته شود و با مراقبت درست و اصولی،در آینده در انتظار ثمرهاش بود اما چنین چنین آن طور که ایدهآل است متأسفانه وجود ندارد. هنرمند استعدادی ذاتی دارد که باید در مسیر درست پرورش پیدا کند تا به درختی تنومند تبدیل شود و همه اینها، الزاماتی هستند که باید در نظر گرفته شود. حال، وقتی مسأله بزرگی مثل کرونا هم پیش میآید تمام مشکلات، 10 برابر میشوند و واقعاً هنرمند را مستأصل میکنند و آیندهای نامعلوم را روبهروی آن قرار میدهند.
دغدغه این روزهای شما به عنوان یک هنرمند چیست؟
مهم ترین دغدغه اینروزهای هنرمندان تئاتر و سؤالی که دارند شاید این باشد که چه زمانی میتوانیم به شرایط عادی بازگردیم و ترس دیگری که این روزهایشان را با آن میگذرانند شرایط نامناسب اقتصادی است. مسلماً در چنین شرایطی اولین چیزی که از سبد هزینههای خانوار حذف میشود هزینه اقلام فرهنگی است و این آسیب مستقیماً متوجه اهل فرهنگ و هنر خواهد بود. مردم به سینما نمیروند، تئاتر نمیبینند، کنسرت نمیروند، کتاب نمیخرند... چیزی که شاید ما شهرستانیها خلأ و آسیبش را بیشتر هم حس میکنیم برگزار نشدن جشنوارههاست. خلاصهاش را اگر بگویم این روزها دغدغهها بسیار و زمان بسیار کم است
چه انتظاری از مدیران فرهنگی دارید؟
ما طبق عادت حداقلترینها توقعات و انتظارات را داریم. یکی مهیا کردن بستر و مجالی برای دیده شدن آثار تولید شده ما در مرکز است یا اختصاص یک یا چند سالن مناسب در طول سال به گروههای منتخب شهرستانی برای اجراهای طولانی مدت در صورت داشتن مخاطب در تهران. تئاتر هنر پستوخانهای نیست. اثر خوش ساخت نمایشی اگر درست دیده نشود مثل بچه ناقصالخلقهای خواهد بود که باعث عذاب و زجر والدینش خواهد بود و بیهیچ اغراقی باید بگوییم که چه بسیار نمایش خوب اما دیده نشده که در شهرستانها و استانها مورد غفلت واقع شد.
خبرنگار
مهدی آشوغ نویسنده و کارگردان تئاتر اندیمشکی از سال 84 فعالیت مستمر تئاتری را آغاز کرد و تا امروز بیش از 15 نمایش را نویسندگی و کارگردانی کرده و چندین و چند دوره بهعنوان نویسنده و کارگردان برتر استان خوزستان معرفی شده و در سطح کشور هم جوایز بسیاری کسب کرده است. او در گفتوگو با «ایران» از دغدغههای این روزها و انتظاراتی که به عنوان یک نویسنده و کارگردان تئاتر دارد میگوید.
کمی از فعالیتهای خود پیش و پس از دوران کرونا بگویید و وضعیت تئاتر استان را از زاویه دید خودتان به عنوان یکی ازفعالان حوزه نمایش شرح بدهید...
نکته ابتدایی این است که معمولاً فصل فعالیت در تئاتر استانها با سررسید و زمان برگزاری جشنوارهها تنظیم میشود و پیش از کرونا خب طبیعتاً به فکر تولیدات جدید و حتی پیشتولید کارهای جدید بودیم که با پیش آمد کرونا متوقف شد. در تئاتر استانها دو فصل همیشه وجود دارد یکی فصل تولید برای جشنواره و دیگری فصل ارائه تولیدات جشنوارهای برای مخاطبان بومی. نیمه اول سال تولید آثار و نیمه دوم سال شرکت در جشنوارهها و اجرای آثار. این دو فصل مشترک هم نقطه ضعف و هم نقطه قوت محسوب میشوند. یکی از نقاط قوت، تولید بسیار بالای آثار در استانها خارج از بحث کیفی است که میتوان گفت تئاتر استانها در بسیاری از نمایشها به دلیل انگیزه موفقیت در جشنوارهها و دیده شدن و راهیابی گروهها به جریان اصلی تئاتر در مرکز اغلب به دنبال تولیداتی فکر شده با شیوههای نوین اجرایی هستند؛ چون انگیزه دیده شدن باعث خلاقیت میشود و نقطه ضعف بسیار مهم، ساخت و تولید آثاری است که متناسب با نیاز جامعه بومی و اقلیمی گروهها نیست و هدفشان موفقیت در جشنوارههاست و به همین دلیل برای همین ارتباط گروههای استانی با مخاطبان استانی خود خیلی کم است. با این مقدمه به نظر میرسد که این روزها، اکثر گروهها در یک سکوت مطلق و کُمای تئاتری فرو رفتهاند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم که بیشترین صدمه را هم همین گروههای نمایشی و تئاتری در حوزه فرهنگ و هنر متحمل شدهاند. اصلیترین خاصیت هنر تئاتر ارتباط مستقیم و بیواسطه با مخاطب است و این مساله از اواخر بهمن ما تا امروز با چالش جدی مواجه شده و از طرفی دیگر همین مسأله باعث شده برای بخش گستردهای از هنرمندان تئاتر که تنها از راه اجرا و تولید آثار نمایشی و شرکت در جشنوارهها ارتزاق میکنند شرایط اصلاً مناسب نیست.
به عقیده شما، چه مشکلاتی در تئاتر استانهای ما وجود دارد که کمی مسأله را نسبت به تئاتری که در شرایط عادی در تهران وجود دارد، متفاوت میکند؟
ببینید تئاتر یکی از شاخصهای مهم فرهنگی یک جامعه پیشرفته و رو به پیشرفت است و برای سنجش فرهنگ یک شهر کافی است تعداد فرهنگسراها، سینماها و سالنهای تئاترش را در نظر بگیریم و داشتن سالنهای فرهنگی یک مطالبه شهری برای شهروندان هر جامعه فرهنگدوستی است. با این همه بسیاری چون من طبق تجربه و زیست شخصی معتقدیم تئاتریها در شهرستانهای مختلف با کمبودهای بسیاری روبهرو هستند و نیازمند توجه جدی به وضعیتی که در آن به سر میبرند. طبیعی است که سالن نامناسب برای اجرا طبیعتاً ریزش مخاطب را به همراه خواهد داشت و حالا فکر کنیم یک گروه نمایشی شهرستانی با تمام مصائبd که دارد اثری را تولید میکند و نمیداند اثرش با چه شرایطی روی صحنه خواهد رفت و چه تعداد مخاطب خواهد داشت؛ دلیلش هم همانطور که به آن اشاره کردم یکی عدم در اختیار داشتن سالنهای استاندارد نمایش است. چطور میشود در این شرایط انتظار داشت که هنرمند بیاید و کسانی را پرورش بدهد که تئاتر را در استانها زنده نگه دارند و از میراثی که در اختیارشان قرار گرفته پاسداری کنند. ما بسترهای لازم را نساختهایم و انتظار داریم که هنرمند همه کارها را به تنهایی انجام دهد و هیچ حمایتی هم نداشته باشد. دنیای هنر، مزرعهای نیست که بشود خلقالساعه از آن انتظار باروری داشت و در این زمین باید بذری کاشته شود و با مراقبت درست و اصولی،در آینده در انتظار ثمرهاش بود اما چنین چنین آن طور که ایدهآل است متأسفانه وجود ندارد. هنرمند استعدادی ذاتی دارد که باید در مسیر درست پرورش پیدا کند تا به درختی تنومند تبدیل شود و همه اینها، الزاماتی هستند که باید در نظر گرفته شود. حال، وقتی مسأله بزرگی مثل کرونا هم پیش میآید تمام مشکلات، 10 برابر میشوند و واقعاً هنرمند را مستأصل میکنند و آیندهای نامعلوم را روبهروی آن قرار میدهند.
دغدغه این روزهای شما به عنوان یک هنرمند چیست؟
مهم ترین دغدغه اینروزهای هنرمندان تئاتر و سؤالی که دارند شاید این باشد که چه زمانی میتوانیم به شرایط عادی بازگردیم و ترس دیگری که این روزهایشان را با آن میگذرانند شرایط نامناسب اقتصادی است. مسلماً در چنین شرایطی اولین چیزی که از سبد هزینههای خانوار حذف میشود هزینه اقلام فرهنگی است و این آسیب مستقیماً متوجه اهل فرهنگ و هنر خواهد بود. مردم به سینما نمیروند، تئاتر نمیبینند، کنسرت نمیروند، کتاب نمیخرند... چیزی که شاید ما شهرستانیها خلأ و آسیبش را بیشتر هم حس میکنیم برگزار نشدن جشنوارههاست. خلاصهاش را اگر بگویم این روزها دغدغهها بسیار و زمان بسیار کم است
چه انتظاری از مدیران فرهنگی دارید؟
ما طبق عادت حداقلترینها توقعات و انتظارات را داریم. یکی مهیا کردن بستر و مجالی برای دیده شدن آثار تولید شده ما در مرکز است یا اختصاص یک یا چند سالن مناسب در طول سال به گروههای منتخب شهرستانی برای اجراهای طولانی مدت در صورت داشتن مخاطب در تهران. تئاتر هنر پستوخانهای نیست. اثر خوش ساخت نمایشی اگر درست دیده نشود مثل بچه ناقصالخلقهای خواهد بود که باعث عذاب و زجر والدینش خواهد بود و بیهیچ اغراقی باید بگوییم که چه بسیار نمایش خوب اما دیده نشده که در شهرستانها و استانها مورد غفلت واقع شد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
نمایشی از فرآیند انجام اثر
-
خط خبر
-
آنچه از اسلامی ندوشن آموختیم...
-
تئاتر هنر پستوخانهای نیست
اخبارایران آنلاین